کد مطلب:35461 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

تعظیم و بزرگداشت بیش از حد فرمانروایان











«ما ینتفع بهذا امرائكم»

فرمانروایان شما در این كار (تعظیم و احترام بیش از حد) سود نمی برند.

امیرالمومنین سپاه عراق را به سوی شام بسیج كرده بود و دهقانان شهر زیبای «انبار» بر ساحل رود «فرات» به آیین ایران قدیم صف بسته بودند، تا مركب همایون امیرالمومنین (ع) را همچون شاهنشهان ایران استقبال كنند. چون موكب حضرت رسید، آنان پیش دویدند. علی (ع) را- كه از سربازان دیگر امتیازی نداشت- با هلهله و شادباش استقبال نمودند. آن پیشوای آزاده با سخنی مهرآمیز از رفتار ایرانیان نسبت به خود انتقاد فرمود.


چه پاكیزه جان پاكدل مردمید
ز مهر و وفا سینه پر آذرید


ولی من نخواهم چو شاهان ثنا
چو باشم برابر همی با شما


دگر آنكه باشم پرستارتان
به هر كار و هر جایگه یارتان


به مهر و صفا سوی من آمدید
بر آیین ایران پذیره شدید


ولی من كه سرباز این لشگرم
بدین حد ستایش نه اندر خورم


نه راضی شوم كاندر این آفتاب
كه می گیرد از آدمی توش و تاب


به ره مانده تا من درآیم ز راه
بدین كار راضی نباشد اله


بدانید هر یك ز آزادگان
بدین ننگ هرگز نبندد میان


پرستش سزاوار الله شد
نیایش كجا درخور شاه شد؟


كجا شهریاران ایران زمین
كه بودند جویای تخت و نگین


در آن روزگاری كه بر اسب ناز
نشستند و جمعی ز راه نیاز


پیاده به دنبالشان تاختند
سر از پای درمانده نشناختند

[صفحه 36]

نكردند باور كه این تخت عاج
زر و سیم و فیروزه و ساو و باج


به بیداد از كف برون می شود
كه كاخ ستم واژگون می شود


دگر كشور از جور ویران شود
ستمگر ز بیداد بی جان شود


كسی كو پرستنده باشد ز شاه
نشاید كه هرگز پرستد اله


چنین ملتی خام، چون گوسفند
به دنبال چوپان خود می دوند


شبان نیز مغرور گردد به راه
غرورش كشاند سوی پرتگاه


چنین گله آخر پریشان شود
به بیهوده در كام گرگان شود


حیات و شرافت رود از میان
شود هر دو از دستشان رایگان


شما را از این كار دشوار و سخت
كه زشت است از مردم نیكبخت


چه سودی بود غیر خشم خدا
خرد، كی چنین كار دارد روا؟


به دنیا پرستید اگر شهریار
به دوزخ شماراست فردا قرار

[صفحه 37]


صفحه 36، 37.